
زندگی من حاصل میانگین زندگی پنج نفر ازدوستان ما یا افرادی که بیشترین ارتباط را با آنها داریم،است
متاسفانه یا خوشبختانه سطح درآمد ،کیفیت روابط خانوادگی ،سطح تفکر ما برآیند زندگی اطرافیان
ما هست
اما چرا؟؟؟
دوستان ما کسانی هستند که انتخاب شده اند تا وارد فضای امن ما شوند و به این علت هست که هم میتوانند باعث
ارتقا ما شوند هم باعث افول ما
دوستان ما در واقع باعث ساختن یا قوت گرفتن باور های ما میشوند
بیایید داستان کلیشه ای دوست ناباب و سیگار کشیدن رو با هم مرور کنیم
در این داستان یک پسر نوجوان در جمع دوستانش که مشغول کشیدن سیگار هستند وارد میشود و داستان از
جایی است که دوستانش به او سیگار تعارف میکنند و نوجوان قصه ی ما تعارف را می پذیرد و بی آنکه علاقه
یا قصد قبلی داشته باشد.
دلیل کار نوجوان تایید شدن در جمع دوستانش است و دلیل تعارف دوستان هم ،همراه کردن یک نفر دیگر با خودشان در جهت توجیه عمل خلاف عرف خود است
این عمل به مرور تکرار میشود و به عادت این اکیپ تبدیل میشود و عموم افرادی که در این گروه هستند گرایش به کشیدن سیگار پیدا میکنند
حالا اگر یک رفتار مناسب در این گروه شکل گیرد،به سرعت همه گیر میشود
مثلا اگر در یک گروه دوستی پنج نفره شروع به کسب وکار بکنند،در مدت کوتاهی شاهد این خواهیم بود که دیگر افراد گروه هم وضعیت مشابهی را برای خود رقم می زنند
اما دلیل این امر چیست؟
ما وقتی فردی را برای دوستی انتخاب میکنیم که از لحاظ شرایط اجتماعی و مالی و…. بسیار شبیه ما باشد .بعد از یک مدت اگر تصمیم به تغییر رویه زندگی خود بکنیم چون دوست ما هنوز در موقعیت قبلی قرار دارد ناخودآگاه مقاومت میکند.از طرفی چون خود انسان هم نسبت به تغییر مقاومت نشان میدهد.این دو عامل همزمان باعث میشود که از تغییر دلسرد بشویم و در همان وضعیت قبلی بمانیم
انسان ها گروهایی را برای دوستی انتخاب میکنند که در آن احساس امنیت کنند و در عین حال از سوی افراد گروه مورد تائید قرار بگیرند.اگر اکثر گروه تمایل به کار به عنوان کارمند را داشته باشند ،دیگر اعضای گروه هم عوما همین شیو را انتخاب میکنند.این فرآیند بصورت نا خود آگاه صورت میگیرد.
اگر یک فرد تاثییر گذار از این گروه تحصیل در رشته ی پزشکی را انتخاب کند به احتمال زیاد،افراد دیگر گروه هم به تحصیل در این رشته متمایل میشوند